موسسه خیریه مجازی زلال رحمان

حمایت از نیازمندان و مستضعفان

موسسه خیریه مجازی زلال رحمان

حمایت از نیازمندان و مستضعفان

موسسه خیریه مجازی زلال رحمان وابسته به گروه مطالعات و تبلیغ تخصصی ضلال تا زلال می باشد.
اعضای این مجموعه پژوهشی تبلیغی، موازی با وظیفه انسانی مرزبانی فکری و اعتقادی از حریم دین، مسوولیت دستگیری از نیازمندان و مستضعفان جامعه را نیز بر دوش خود احساس می نمایند.
این موسسه خیریه مجازی جهت مشارکت علاقه مندان به رفع نیازهای هم نوعان راه اندازی گردیده است.
امید که همگی جلوه ای زلال برای اسم رحمان خداوند باشیم.

آخرین نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم
مهندس مسعود شفقی را برخی می شناسند و البته بسیاری خیر! علتش را خودش در ادامه می گوید.برترین مخترع سال 2012 جهان است.
سایت خبری جوان در هجدهم اردیبهشت ماه سال جاری مصاحبه ای از ایشان منتشر کرد که حاوی نکات ارزشمندی است که به خواندن دقیق آن می ارزد.
شاید خیلی از نکات این مصاحبه به جهت گیری وبلاگ انفاق مرتبط نباشد. ولی یک چیز مهم است. اینکه رمز موفقیت این مخترع جوان چیست؟
خودتان بخوانید و قضاوت کنید؟ آیا انفاق و ایثار و ایمان اهمیتی ندارد؟

بگذارید کسی را که قرار است در این صفحه مصاحبه اش را بخوانید از زبان خودش معرفی کنم: «مسعود شفقی برترین مخترع سال ۲۰۱۲ جهان، که بهترین کارگردانان از زندگی اش فیلم می سازند، چون از خانواده ای ساده، هم از لحاظ علمی و مالی خود را به خیلی جاها رسانده و این توجه همه را جلب می کند. ادعاهای غیرعادی ندارد. یک جوان ۲۸ ساله که خود را شناخته و می داند دنبال چه چیزی می گردد. تمام سختی های راه را هم کشیده و حالا به نقطه ای رسیده که خودش باید به دیگران بگوید که چطور می توانند موفق باشند. همه او را به خاطر ساخت بتنی تشویق می کنند که بتن مقاوم در برابر زلزله و انفجار نامیده می شود. در دنیا خیلی ها می شناسندش اما در ایران از یک بازیکن تیم دسته چندم رده نوجوانان فوتبال کمتر مطرح است و موضوع هایی از این دست آزارش می دهند. راستی از دست های پشت پرده تجاری سازی اختراعات ایرانی ها نیز می گوید. (یک لحظه انگار پای برنامه ۹۰ نشسته ام.) او به اعتقاداتش ایمان دارد و این را رمز موفقیت و نقطه تفاوتش با دیگران می داند. تا دلتان بخواهد برای ۹ اختراعش که در زمینه های عمرانی، نانو، پدافند غیر عامل و مدیریت بحران هستند از خارج از کشور مشتری دارد، اما کسی در ایران تا به حال از او نپرسیده که اصلاً این طرح تو چیست.» از این بیشتر می شود کل گفت و گو. بقیه ماجرای برترین مخترع جهان در ۲۰۱۲ را بی واسطه و در ادامه بخوانید:

کمی درباره اختراعی که در سال ۲۰۱۲ برتر شد برایمان بگویید.

از میان ۹ اختراع ثبت شده ام، اختراعی که در دنیا خیلی سر و صدا کرد مقاوم ترین بتن دنیا است. یک بتن خودمتراکم که نیاز به ویبره کردن ندارد. هزینه اش نسبت به بتن های معمولی تفاوت چندانی ندارد اما مقاومتش ۱۰ برابرآنها است. یعنی ۴۲۰۰کیلوگرم بر سانتی متر مربع مقاومت فشاری اش است. تا الان هم در مسابقات انجمن بتن امریکا، مقام اول را به دست آورده است. در یکصد و بیست و پنجم سالگرد تأسیس فدراسیون جهانی مخترعین در سوئد هم مدال طلا و هم مدال نقره جهان را به دست آورد. بعد به دعوت پسر پادشاه نیجریه به نیجر رفتم که آنجا مدال طلا را به دست آورد. این مسئله با قحطی کشور سومالی مصادف شد و من مدالم را به کودکان قحطی زده سومالی هدیه کردم و بعد از آن نوبت به بیست و سومین دوره مسابقات جهانی مالزی رسید که در آن ۸۴۶ مخترع از ۸۰ کشور دنیا حضور داشتند که من دو مدال طلای جهان را گرفتم و به عنوان برترین مخترع جهان در سال ۲۰۱۲ انتخاب شدم. بعد از آن در پنجمین دوره مسابقات جهانی در کشور کویت شرکت کردم و مدال طلا و جایزه ویژه جهان را گرفتم. این مسابقات هر سال در ۸ یا ۹ کشور دنیا برگزار می شود. البته شرایط شرکت در هر کدام از این مسابقات با بقیه فرق دارد. مثلاً در مسابقات سوئیس که امسال برگزار شد، روی دادن ویزا به ایرانی ها خیلی سخت گیرند. با این حال در این دوره تیم ۳۰ نفره ایران با حدود ۲ هزار مخترع از ۴۵ کشور رقابت کرد. تنها ایرانی هستم که امسال به مسابقات امریکا دعوت شدم تا با حدود ۵ هزار مخترع از ۱۵۰ کشور رقابت کنم. مقاوم ترین بتن دنیا را سال ۸۸ به ثبت رسانده ام و از سال ۲۰۰۷ در هر مسابقه ای که شرکت کردم مدال طلای جهان را گرفتم؛ ۱۰در کل مدال طلای جهان و ۴ تا جایزه ویژه جهانی. تاییدیه علمی هم دارد و در حال حاضر قرار است در سه پروژه بزرگ کشور از آن استفاده شود. پروژه خلیج فارس در قشم (یک پل ارتباطی ۲۶۰۰ متری است، حجم پروژه هم ۵۰۰ میلیون یورو است) و تعدادی ساختمان یونیک در اراج و اقدسیه.

از سوئیس و مسابقه اخیر ژنو بگویید.

از نظر علمی و اجرایی سطح مسابقات ژنو و High teches مالزی از بقیه بالاتر است. امسال در سوئیس ۶۰ جایزه به ۲ هزار مخترع داده شد که فکر می کنم ایران به غیر از مدال ها بیشترین تعداد جوایز ویژه را هم به خود اختصاص داد و شش جایزه ویژه دریافت کرد. امسال این افتخار را داشتم که در سوئیس از طرف شرکت خودم

(L. C. T (Land of creativity& Technology با هماهنگی فدراسیون به دولت های رومانی و ایتالیا به خاطرکارهای کاربردی شان جایزه ویژه اهدا کنم.

تا جایی که اطلاع دارم بنیاد ملی نخبگان این مسابقات را تایید نکرد و گفتند این مسابقات را یک شرکت خصوصی برگزار می کند. درست است؟

هیچ کدام از این مسابقات از سوی بنیاد ملی نخبگان مورد تایید نیستند. چون اجازه ورود بخش دولتی ایران به آنها را نمی دهند. اما این درست نیست با وجودی که درخواست ویزا کردند ولی موفق به دریافت آن نشدند، از اساس اعتبار علمی مسابقات را زیر سؤال ببرند. اگر این مسابقات اعتبار ندارند چرا درخواست ویزا کردند؟ همین شرکتی که مخترعان را برای مسابقات می فرستد، مگر همان شرکتی نیست که بهمن امسال بعد از پنج سال که ایران نتوانست مسابقات بین المللی برگزار کند، مخترعین ۳۵ کشور را برای شرکت در جشنواره نوآوری و شکوفایی به ایران آورد. آقای آندریاس ودریش رئیس فدراسیون جهانی مخترعین به دعوت همین شرکت وارد ایران شد نه به دعوت مسئولان کشور، اما استفاده تبلیغاتی اش را مسئولان کردند. چطور این شخص در ایران اعتبار دارد، اما وقتی در یک کشور دیگر است اعتبار ندارد؟!

یعنی دوست ندارید موفقیت هایتان به نام ایران تمام شود؟ ترجیح می دهید به نام خودتان باشد؟

قطعاً به اسم ایران عزیز است؛ ولی وقتی پارسال ۱۵۰ میلیون تومان هزینه سفرهایم شد، کسی حال من را پرسید؟ متاسفانه بعضی ها اینجا نه تنها توجهی نمی کنند بلکه کارها را هم بی ارزش می کنند.

دوست دارید از چالش های پیش روی تجاری سازی طرح تان صحبت کنیم؟

بله حتماً. شش سال دویدم نتوانستم کارم را تجاری کنم . این همه اقبال از طرح هایم و جوایزی که می گیرند به این خاطر است که تمام اختراعاتم به تولید انبوه رسیده اند؛ ولی حالا من توانسته ام روابطم را قوی کنم و با آدم های مختلفی ارتباط بگیرم. شاید خیلی از مخترعین ما نمی توانند. شما بروید اداره ثبت اختراعات چیزهایی را که من به چشم دیده ام، ببینید و از آنها گزارش تهیه کنید. خانمی که اختراعات را داوری می کند، در حین داوری، به جای توجه به کار، ناخنش را سوهان می کشد. من یک دوره در جشنواره نوآوری و شکوفایی شرکت کردم. اصلاً داور نیامد طرح من را ببیند که اصلاً طرح من قابلیت تجاری سازی دارد یا خیر. بتن پرمصرف ترین ماده در دنیا بعد از آب است. چطور در ایران قابلیت تجاری سازی ندارد؟! آن وقت در جشنواره خوارزمی یک روبات ارگ زن برنامه ریزی شده با یک فلاپی مقام اول را می گیرد و این قابلیت را دارد. این کار چه سطح علمی دارد؟ کدام سؤال بی جواب علمی را پاسخ می دهد؟ چه دردی از کشور را حل می کند؟ کسی تا به حال دنبال پاسخ اینها رفته؟ پاسخ معلوم است آنجا برای کار بچه های ایران ارزش قائلند، داور اگر لازم باشد ۱۰ بار هم شده اختراع بچه ها را داوری می کند.

من نمی توانم بروم دنبال ۲ هزار کارخانه تولید بتن که بتنم را معرفی کنم. متولی این کار بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور است. آنها که می دانند مثلاً در نمایشگاه نوآوری و شکوفایی ۱۰ نفر با بتن آمده اند نباید بروند و چهار شرکت بتنی بیاورند که با کار ما آشنا بشوند؟ آیا این کار را کرده اند؟ شعار مجموعه شان هم این است که می خواهیم اختراعات را تجاری سازی کنیم. برای داوری کار بچه ها ۱۰ شرکت دولتی مثل ایران خودرو را می آورند. بیایید با خودمان شفاف صحبت کنیم. ولی در خارج وقتی اعلام می کنند یک نفر مثل من با بتن به مسابقات می آید، تمام شرکت های بتنی شان می آیند. تا به حال یا خودم دنبال شرکت های خاص رفتم یا از طریق رسانه ها کارهایم را معرفی کردم. البته نگاه بچه هایی که می آیند در این مسابقات با هم متفاوت است. خیلی ها می آیند برای کسب مدال، خیلی ها می آیند برای اینکه خارج رفته باشند، خیلی ها می آیند که مهر شینگن بخورد روی پاسپورتشان، من همه اینها را انجام داده ام و الان به دنبال تولید ثروت از دانش و فناوری در اختیارم هستم.

خودتان برای مشتری هایتان بتن می سازید یا فرمول بتن تان را به آنها می فروشید؟

بستگی به این دارد که قرارداد به چه شکل باشد. اغلب خودم در کارگاه ها بر ساخت بتن نظارت می کنم. سال ۲۰۰۸ موفق شدم مدرک تکنیک پایه یک بتن امریکا را به دست بیاورم. این بالاترین سطح علمی بتن در دنیا است و جوان ترین فردی هستم که این مدرک را به دست آورده ام. الآن بر اساس سلیقه مخاطب و مشتری بتن طراحی می کنم و می سازم. یکی بتن زیر آب با ویژگی های خاص می خواهد. شده ۱۶۰ میلیون یورو از هزینه های یک پروژه ۵۰۰ میلیونی پایین آورده ام. اختراع من چیزی است که در دنیا وجود دارد. اکثر مخترعین ما فکر می کنند که اختراع باید یک چیز عجیب غریب باشد و هر کدام باید یک فرمول خاص داشته باشد. من حاضرم نمونه بتنم را بدهم به شرکت ها روی کاغذ هم بنویسم چه کار کرده ام ولی مطمئنم هیچ کس نمی تواند مثل خودم آن را بسازد. چون خیلی عوامل رویش تأثیر دارد. کار من قابل آنالیز کردن نیست. ترکیب آب و سیمان انجام شده، سنگ دانه ها دچار واکنش شیمیایی شده اند کسی تا به حال نتوانسته این را انجام دهد. در حال حاضر هم روی دی ان ای بتن کار می کنم و معتقدم بتن یک ماده زنده است. چون تا وقتی که آب به آن برسد رشد می کند. پس نشان می دهد که به معنایی یک موجود زنده است. شاید نتیجه این تحقیقات بتواند دنیا را متحول کند.

چرا این طرح های خاصتان را در ایران اجرا نمی کنید؟

کسی خواسته که من انجام ندادم؟! مدیران محترم اصلاً حواسشان به تولید و اختراع نیست!

شما ارائه داده اید کسی نخواسته؟

هفته ای یک بار رسانه ها در مورد کیفیت چمن استادیوم آزادی ایران که بهترین استادیوم کشور است انتقاد می کنند و کسی هم به فکر درست کردنش نیست، حالا به نظرتان کسی به فکر ساخت استادیوم زیر آب می افتد؟ برای آنها هم من این طرح را ارائه ندادم، آنها از من یک طرح خواستند. این خیلی فرق می کند. مخاطبین افراد را پیدا می کنند. شما که خبرنگارید برای مصاحبه می دانید چه کسی را انتخاب کنید. نمی آیید در خیابان دست یک نفر را بگیرید برای مصاحبه. کسی به فکر این چیزها نیست. مخترعین ایرانی را می شناسم که اختراعشان به درد کشور می خورد ولی هیچ کدامشان ایران نیستند. چرا؟ باید دنبال پاسخ این چرا گشت. طرف یکی از دوستان ما ماشین و طلای همسرش را فروخته برای خرج سفرش به سوئیس. همین شخص ترمزی درست کرده که صنعت خودروسازی دنیا را متحول می کند. همانجا مرسدس بنز و بی ام و به او پیشنهاد دادند. چرا ایران خودروی ما استفاده نمی کند؟ به خدا هیچ کدام از این بچه ها فقط دنبال پول نیستند.

چرا طرح هایتان را به شرکت های داخلی ارائه نمی دهید؟

خب باید بخواهند تا ارائه بدهم یا نه! شما حاضرید روزی با هزار شرکت صحبت کنید و کارتان را برایشان توضیح بدهید؟ این نقش رسانه ها است. تا دلتان بخواهد معاونت علمی رئیس جمهور و بنیاد ملی نخبگان رفته ام. آنجا دیگر همه شان با انگشت من را نشان می دهند. چرا فکر می کنید این راه ها را نرفته ام. من خیلی راه ها را رفته ام تا الان جلوی شما نشسته ام. آدم تا حدی می رود و بعد از آن دیگر خسته می شود. اگر شما برای اضافه حقوقتان ۱۰ بار با رئیستان صحبت کنید و اثر نکند، در مقابل یک رسانه دیگر حقوق بهتری به شما پیشنهاد کند، قبول کنید و می روید. من باید روزی هزار بار شرکت های مختلف بروم و طرحم را توضیح بدهم تا استخدامم کنند . طرح هایم رایگان در اختیار شما است چرا کسی نمی آید بخواهد. نمی گویم اصلاً طرح ها را بپذیر. لااقل بیا بپرس شفقی اصلاً چه کار کرده ای؟ یک توضیح بده. متولیان امر وزارت مسکن و شهرسازی تا حالا خواسته از من درباره بتنم و کارکرد و کارآیی آن برای مقاوم سازی سازه ها و خانه ها در برابر زلزله توضیح بدهم؟

شاید به خاطر این است که دغدغه های زیادی درباره تأمین مسکن و گرانی مسکن و اجاره بها و این چیزها دارند.

در طول ۱۰ روز ۱۵ زلزله در کشور آمده این باید دغدغه شان باشد.

از اختراعتان و کارآیی اش برای کشوری مثل ایران که یک کشور زلزله خیز است برای ما بگویید.

اکثر بتن هایی که در دنیا می بینید بتن های سفت هستند و میزان درشت دانه شان خیلی زیاد است. گوشه های ساختمان که تقاطع تیر و ستون است بیشترین میزان آرماتور یا همان میلگردها وجود دارند. وقتی سنگ دانه هایتان بزرگ است روی این میلگردها گیر می کند که با دستگاهی به نام ویبراتور سعی می کنید این سنگ ریزه ها را از بین میلگردها عبور بدهید. اما خیلی وقت ها نمی روند. بنابراین آن گوشه ساختمان شما پوک می شود. فضای خالی وجود دارد. در برابر هر بار جانبی مثل زلزله سریع این سازه می افتد. چپ می شود. اما در بتن من نسبت ریزدانه هایش بیشتر است. خودش می رود هر منفذ خالی را که پیدا کند پر می کند. البته این را هم بگویم می توانم هر بتنی که در دنیا و در ایران نیاز باشد را طراحی کنم. اما دست های پشت پرده ای نمی خواهند کشورمان در این زمینه رشد کند.

شاید این عدم استقبال به دلیل هزینه بالای تولید بتن شما است؟

خیر. با همان هزینه علمی تر تولید می شود و مقاومت بالاتر از بقیه بتن ها دارد. ناراحتی من هم از همین است. البته اگر شرایط برایم فراهم باشد می توانم با هزینه کمتری هم تولیدش کنم.

تحریم ها علیه ایران تا چه حدی توانسته مسیر مطالعات، تحقیقات و تولید اختراعتان را تغییر دهد؟

از سال ۲۰۰۴ که آخرین تیم ایرانی برای مسابقات اعزام شد هیچ تیم ایرانی حق حضور در مسابقات بتن امریکا را ندارد. در مسابقات ژنو، فضای بزرگی در اختیار عربستان بود و عکس پادشاهشان را به قاعده چند ده در چند ده متر نصب کرده بودند چون کلی خرج کرده بود. آن وقت به ما جلوی سرویس های بهداشتی غرفه داده بودند. بعد ایران از ۳۰ اختراعی که می برد در مسابقات ۲۴ تا مدال جهانی می آورند. در شرایطی که امریکا، اسپانیا، فرانسه و انگلیس، شرکت کننده داشتند.

نگاه ها به تیم ایران در سطح بین المللی چگونه است؟

تمام کشورهای دنیا که در این مسابقات شرکت می کنند برای طرح هایشان هزینه های کلان می پردازند. یک شرکت کننده استرالیایی با هزینه میلیاردی به پول ما یک توپی ساخته بود که در آن صندلی وجود داشت و پدال گازی داشت که فشار می دادید توپ می چرخید. این اوج فناوری بچه های استرالیا است. اما بودجه طرح های هر ۳۰ نفر شرکت کننده ایرانی با هم ۵۰ میلیون نمی شد. هزینه هر ۹ اختراعم با ثبت و کار قانونی و رفت و آ مد و مصالح ۶۰ میلیون تومان شده است. عربستان سعودی بهترین هتل ژنو را برای شرکت کننده هایش اجاره کرده بود. ما در یک مسافرخانه هر سه نفر در یک اتاق بودیم. ما دنبال چیز دیگری هستیم. سفر سوئیس ما نفری ۱۵ میلیون تومان هزینه داشت. ولی وقتی می آیند غرفه ایران را نگاه می کنند می فهمند بچه ایرانی یعنی چه. آنها خودشان می دانند که ما تحت فشاریم. من روی میزی که در نمایشگاه ها در اختیارم می گذارند کل مدال هایم را می چینم، پرچم ایران هم جلویش است. از کشورهای فرانسه و انگلیس آمده بودند می پرسیدند این همه مدال را چه جوری به دست آوردی؟ شما که هیچی ندارید. در مقابل آنها میلیون ها یورو هزینه می کنند، فشارهای کشور ما را هم ندارند، به زبان انگلیسی هم مسلط هستند، اما از بچه های تیم ما جا می مانند. هر بار که موفق می شوم و در کشور غریب پرچم ایران را بالای سرم می برم حس خیلی خوبی به من دست می دهد. احساسی که با هیچ چیزی نمی شود عوضش کرد. با تمام سختی ها و اذیت کردن هایش. شما حساب کنید ویزای سوئیس و بلیت هواپیمای سوئیس را نیم ساعت قبل از پرواز در فرودگاه به ما دادند. ببینید چه استرسی به ما وارد می شود. اینها همان تحریم و جنگ روانی است. به محض اینکه وارد سوئیس می شوید چند ساعت بعد مراسم شروع می شود. امروز مسابقه تمام می شود چند ساعت بعدش باید برگردید ایران. تنها کشوری که رویش اینقدر سختگیری می شود ایران است. معلوم است که زورشان می آید. تیم هایی که ایران برای مسابقات می فرستد جوان ترین تیم دنیا است. میانگین سنی بچه های ما معمولاً ۲۶، ۲۷ سال است. میانگین سنی بقیه تیم ها حدود ۵۰ سال است. داورها با ایرانی ها که صحبت می کنند لذت می برند. ایرانی ها را اینقدر موفق می بینند خیلی تعجب می کنند و برایشان خیلی مهم است. خارجی ها وقتی بچه های کم سن و سال اما با انگیزه ایران را می بینند تازه می فهمند تحریم ها تأثیر عکس داشته، اگر ما نیاز به سازه های ضد انفجار نداشتیم هیچ وقت مسعود شفقی نمی رفت بتن ضد انفجار تولید کند. اگر خودروهای تولیدی ما اینقدر بد نبود کسی نمی آمد ترمزی در سطح تولیدات بین المللی اختراع کند. اختراعات ما پاسخگوی نیاز جامعه است و تا مخترعی نیازی را احساس نکند دست به اختراع نمی زند. یکی میل لنگ می سازد چون میل لنگ های بازار ایران چینی اند و زود می شکنند. برای همین اختراعات بچه های ایرانی کاملاً با آنها فرق می کند. سازه های بزرگ کشور را در قبل از انقلاب امریکایی ها می ساختند، الان بچه های خودمان می سازند. آنالیزور برج خلیفه امارات که بزرگ ترین برج دنیا است یک ایرانی است. رئیس پژوهش های ناسا یک ایرانی است. همین الان یک نفر این دور و بر مسعود شفقی را نمی شناسد، حالا یک ورزشکار رده نوجوانان که در آسیا مدال برنز آورده باشد را همه می شناسند. یک فوتبالیست لیگ دسته سوم. به واسطه چند نفر دوستی که در صدا و سیما داشتم مصاحبه ام را پخش کردند والا تلویزیون به همچین سوژه هایی می پردازد؟ هر وقت دانشمندانمان می میرند نشانشان می دهند. ولی بازیکن تیم ملی نونهالان را می شناسم چون روزی ۵۰۰ بار تلویزیون نشان می دهد. غیر از اخبار شبکه ۴ اخبار علمی دیگر نداریم. ولی در هر بخش خبری هر شبکه ای ببینید اخبار ورزشی داریم. حتی اخبار تیم های دسته چندم خارجی را هم پخش می کنیم. نصف اخبار ورزشی مان هم خارجی است. اینها عواملی است که بچه های ما نمی توانند رشد کنند. هر چه هم می گوییم و یادآوری می کنیم کسی اهمیت نمی دهد.

تحریم ها از یک طرف و تبلیغات علیه مسلمانان و به ویژه ایرانی ها و از طرف دیگر برتر بودن تیم ایران چه نگاهی را در مجامع بین المللی دارد؟

برای من اعتقاداتم فاکتورهای مهمی هستند. مسابقات کویت در شب تاسوعا یا به قول ما بچه شیعه ها شب حضرت اباالفضل(ع) بود. وقتی من برگزیده شدم با پرچم حضرت اباالفضل رفتم بالا تمام شیوخ عرب کنار رفتند و کنار من نایستادند عکس بگیرند و جایزه ۵۰ هزار دلاری امیر کویت را هم به من ندادند. خیلی ها انتقاد کردند که چرا آن پرچم را بالا بردی؟ نماینده انگلیس آمد از من پرسید قضیه این پرچم چیست که ۵۰ هزار دلار را به خاطرش از دست دادی؟ گفتم این اسوه پیروزی ما است. اگر ما الان جایزه می گیریم با تمام فشارهای شما آثار ایمان و اعتقادات به این مسائل است. انگلیسی که مسلمان هم نیست پرچم را از من یادگاری گرفت. پرچم هیئتمان بود. می گفت برای من جالب است تو در سنی نیستی که دنبال اعتقاداتت باشی. اگر دقت کنید در کلیساهای آنها اغلب پیرمردها و پیر زن ها شرکت می کنند. یا مسابقات ژنو شب شهادت حضرت فاطمه (س) بود و من با پیرهن مشکی در مسابقات حاضر شدم. یک سری چیزها برای خیلی ها اعتقاد است. وقتی اعتقادی قوی می شود به ایمان می رسد. من در تمام کارهایم به ائمه(ع) توسل می کنم. برای خیلی ها مکان نمازخانه ما جالب بود و درباره اش می پرسیدند. در سوئیس اگر میز یک در یک شما بخواهد بشود دو در یک باید بابتش پول پرداخت کنید. از روز اول به شما می گویند شما یک پریز برق دارید. می توانید با خودتان سه راهی برق بیاورید. دو تا پریز برق بخواهید باید دوباره پول پرداخت کنید و ما برای نمازخانه مان پول پرداخت کردیم. ایمان و اعتقادات یک انسان بیشتر از پول برایش ارزش دارد. در دین ما آمده که علم را از دشمنمان هم بیاموزیم. همچنین برای ساخت یک مدرسه می توان مسجد را خراب کرد اما برای ساخت یک مسجد نمی توان مدرسه را خراب کرد که این جایگاه علم را در دین ما نشان می دهد. این مسائل برای خارجی ها خیلی غریب است.

در مورد اثرات اجتماعی موفقیت هایتان در میان مردم کمی بگویید.

خیلی کار من سخت شده، خیلی اتفاق می افتد که جوانان دوره ام می کنند و درباره موفقیت ها و کارهایم می پرسند. خیلی ها با من آشنا شده اند که با سن بالا شروع کرده اند درس می خوانند. طرف نوه دارد، تازه درس خواندن را شروع کرده. بچه ۱۲ ساله ای را می شناختم که از ۷ سالگی به شیشه اعتیاد داشت، با او صحبت کردم و تشویق به ترک کردن شد. معتقدم هر کس در زندگی اش رسالتی به عهده دارد. برایم هم مهم نیست اسمش را ریا یا چیز دیگری بگذارند. هر جای دنیا باشم حداقل هفته ای یک بار به بچه های سرطانی سر میزنم و با آنها بازی می کنم. به مؤسسه های خیریه معمولان جسمی و ذهنی سر می زنم. اینها افرادی هستند که شاید خیلی احتیاج به کمک داشته باشند ولی مردم ازشان فاصله گرفته اند. شاید رسالت مسعود شفقی کنار این آدم ها بودن است. اگر الان در زندگی ام خیلی بیشتر از آنچه فکر می کردم برد کردم نتیجه همین کارهایم بوده؛ اگر یک قدم برداشته ام خدا هزار برابرش را به من داده است. اینها راز موفقیت من هستند. اگر یک روز یک هزار تومانی به کسی کمک کردم یک میلیون به حسابم آمده اگر یک میلیون کمک کردم ۱۰۰ میلیون به حسابم آمده. در هر مسابقه ای هم که شرکت می کنم با هماهنگی بیمارستان مسیح دانشوری که مرکز پیوند اعضای ایران است با پوستر اهدای اعضا می روم و همه درباره آن از من می پرسند و می گویند چه ربطی به بتن دارد. برای همه توضیح می دهم که سفیر صلح و مهربانی پیوند اعضای ایران هستم. شاید بیشترین ارتباطات در مسابقات جهانی را در بین بچه های ایرانی من دارم چون معتقدم مردم دنیا احساس را درک می کنند.

به من خیلی انتقاد می شود که مدال طلای نیجریه ات را به قصد ریا به مردم سومالی دادی. یا مدال های طلای مالزی ات را فروختی برای هزینه درمان کودکان سرطانی چون ریاکاری. قرار است برای خانواده هایی که پیوند اعضا انجام داده اند هزینه کنم باز خیلی ها گفتند ریاکاری است. دو مدال مالزی ام را یک و نیم میلیارد تومان فروختیم. اصلاً ارزش مادی ندارد. ارزش معنوی اش را یک سری از افراد درک کردند و آمدند خریدند. شاید اگر روزی هم خواسته ام بروم همین آدم ها باعث شده اند من از ایران نروم. دوری از این افراد سخت تر از دوری از خانواده ام است. برای سخنرانی برای بچه هایی که سرطان دارند موهایم را تیغ انداختم که وقتی بچه ها به من نگاه می کنند که موهای من هم مثل موهای آنها ریخته به من بخندند. قشنگ ترین حس این است که وقتی جلوی آینه می ایستی احساس آرامش کنی و از خودت راضی باشی.

  • حجت مدرسی

نظرات  (۱)

  • زهرا سادات وصالی
  • جناب اقای شفقی کار شما بسیار قابل ستایش و تحسین است اگرچه من تا قبل از خواندن این مصاحبه شما را نمی شناختم لیکن حال از شناخت چنین مخترعانی در کشورم به خود می بالم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی